خاطرات من وبابایی برای فرشته مهربونمون

عزیز دل مامان دوست دارم

1390/3/18 9:43
نویسنده : مامان وبابا
348 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان گلم الهی که فدات بشکم روز دوشنبه می دونی کی اومد خونمون هستی دختر خالت با خاله پونه وعزیز  نمی دونی که وقتی اومدن چه قدر خوشحال شدم ولی مامانی ته دلم گرفته هست ای کاش تو هم تو جمع ما بودی تا تا بودنت خوشبختیمون کامل می کردی

عزیزم دیروز هستی جون برای اومدنت کلی دعا کرد بعدش دوتامونم گریه کردیم دختر خالت خیلی مهربون وقتی اومدی می برم تا با اون بازی کنی  گل مامان هر وقت که یادم می اوفتی گریم می گیره تو رو خدا قسمت مس دم به پاکی دلت که زودتر بیا پیش ما

خدایا  دامن من هم با وجود نی نی خوشگلم سبز کن

عزیزم الان که دارم این می نویسم هستی جونم پیش منه اونم الان برات می نویسه

للللااااعععغغغففببببببقثبتاتدادادلذیبیزززلااااالل

می دونی چی نوشت؟

نوشت وقتی به دنیا اومدی برا ت یه بلوز دامن می دوزم بغلتم می کنم اون هارو می گفت بعد می نوشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)